سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهاجر

کاش می شد تا به آسمان پر کشید .
نظر

در این نوشتار به بررسی نظر آیت الله خویی(ره) در مورد اسماعیل بن جعفر پرداخته و دیدگاه ایشان را مورد بررسی قرار می دهیم.

در ابتدا نگاه کشی و نیز شیخ طوسی در مورد ایشان مورد بررسی قرار می گیرد.                         

نظر کشی (ره)

  کشی در دو مورد روایاتی را در مورد اسماعیل که نخست آن مدح اسماعیل بوده و دیگری روایتی است که در ذم اسماعیل وارده شده است ولیکن مرحوم آیت الله خویی مخاطب روایت دوم را اسماعیل بن جعفر نمی داند. در مورد نخست بیان می دارد:

 

391 - عبد الله بن محمد قال حدثنی الحسن بن علی الوشاء عن أحمد بن عائذ عن أبی خدیجة الجمال قال سمعت أبا عبد الله (علیه السلام) یقول: إنی سألت الله فی إسماعیل أن یبقیه بعدی فأبى و لکنه قد أعطانی فیه منزلة أخرى إنه یکون أول منشور فی عشرة من أصحابه و منهم عبد الله بن شریک و هو صاحب لوائه. [1]

و مورد دوم روایتی است که در ذم اسماعیل، کشی (ره) بیان داشته است:

 

 449 - حدثنی محمد بن مسعود قال حدثنی محمد بن نصیر قال حدثنا محمد بن عیسى عن الحسن بن سعید عن علی بن حدید قال حدثنی عنبسة العابد قال کنت مع جعفر بن محمد (ع) بباب الخلیفة أبی جعفر بالحیرة حین أتى ببسام و إسماعیل بن جعفر بن محمد فأدخلا على أبی جعفر قال فأخرج بسام مقتولا و أخرج إسماعیل بن جعفر بن محمد قال فرفع جعفر رأسه إلیه قال: أ فعلتها یا فاسق أبشر بالنار. [2]

نظر شیخ طوسی (ره)

شیخ طوسی در مورد او سخنی به غیر از اینکه او هاشمی است و در مدینه زندگی می کرده است، سخنی به میان نیاورده است و به اصطلاح جرح و تعدیلی در مورد او بیان نداشته است.او بیان می دارد :

« إسماعیل بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب الهاشمی المدنی.» [3]

نظر آیت الله خوئی(ره)

نخست ایشان به بیان نوع روایات اسماعیل که از پیامبر نقل کرده و روایات او را مرسل از رسول خدا می داند و در ادامه به باب هایی که در مورد آن روایاتی را نقل کرده است اشاره دارد.

«روى مرسلا عن رسول الله ص و روى عنه أبو أیوب الخزاز.

 الکافی: الجزء 7، کتاب الشهادات 5، باب شهادة الصبیان 11، الحدیث 1 و التهذیب: الجزء 6، باب البینات، الحدیث 644.

و روى قضاء داود ع مرسلا و روى عنه داود بن فرقد، الکافی: الجزء 7، کتاب القضاء و الأحکام 6، باب النوادر من کتاب القضاء و الأحکام 19، الحدیث 21 و التهذیب: الجزء 6، باب من الزیادات فی القضایا و الأحکام، الحدیث 797.

أقول: الظاهر أنه إسماعیل بن جعفر بن محمد الآتی، و تقدمت له روایة بعنوان إسماعیل أبی عبد الله أیضا.»[4]

در رقم 1308 در مورد او بیان می دارد :

 «إسماعیل بن جعفر:       = إسماعیل بن أبی عبد الله (ع).

ابن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب ع، الهاشمی المدنی، من أصحاب الصادق ع، رجال الشیخ (81).»[5]

 آیت الله خویی(ره) در نقلی که از کشی دارد اشاره می کند که کشی در ذیل ترجمه عبدالله بن  شریک روایتی در مذمت اسماعیل آورده است :

«و قال الکشی فی ترجمة عبد الله بن شریک (97): عبد الله بن محمد، قال: حدثنی الحسن بن علی الوشاء، عن أحمد بن عائذ، عن أبی خدیجة الجمال، قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام، یقول إنی سألت الله فی إسماعیل أن یبقیه بعدی، فأبى و لکنه قد أعطانی فیه منزلة أخرى، أنه یکون أول منشور، فی عشرة من أصحابه، و منهم عبد الله بن شریک و هو صاحب لوائه.»

وآقای خویی در این مورد بیان می دارد که این روایت نشان از مدح اسماعیل دارد و سند این حدیث نیز صحیح است و ایرادی که ممکن است به سند این روایت در مورد عبدالله بن محمد گرفته شود که او مجهول است توهمی بیش نیست:

« و هذه الروایة ظاهرة الدلالة على مدح إسماعیل و السند صحیح و قد یتخیل: أن عبد الله بن محمد المبدوء به السند مجهول، إلا أن الظاهر أنه عبد الله بن محمد بن خالد الطیالسی الثقة، بقرینة روایته عن الوشاء فی غیر مورد: فقد روى الکشی، عن محمد بن مسعود، عن عبد الله بن محمد بن خالد الطیالسی، عن الحسن بن علی الوشاء، فی اثنی عشر موضعا و روى عنه عن عبد الله بن محمد، عن الحسن بن علی الوشاء فی خمسة مواضع و بذلک یظهر: أن عبد الله بن محمد.»[6]

فی صدر السند، هو ابن خالد الطیالسی، روى عنه الکشی، بواسطة محمد بن مسعود کثیرا و بلا واسطة هنا و فی ترجمة الفضیل بن یسار (89).

روایات ذم اسماعیل

در این بخش آیت الله خویی(ره) به نقل روایاتی در ذم اسماعیل پرداخته است گرچه ایشان قائل هست که در مورد این روایات توهم ذم اسماعیل به دست بیان کننده ایشان است :

 ثم إنه قد یتوهم استفادة ذم إسماعیل، من عدة روایات:

حدیث اول) در این حدیث آمده است که ایشان مشروب می خورده است که در مورد این روایات محمد بن نصیر را در حدیث ضعیف می داند بکه منجر به ضعف در حدیث می شود:

 منها قوله ع، فی روایة صفوان المتقدمة عن الکشی، فی إبراهیم بن أبی سمال (343 - 344)، ما کانوا مجتمعین علیه ( أبو الحسن ع) کیف یکونون مجتمعین علیه، و کان مشیختکم، و کبراؤکم، یقولون فی إسماعیل، و هم یرونه یشرب (کذا و کذا) فیقولون هو أجود، الحدیث؟ أقول: هذه الروایة و إن کانت ظاهرة الدلالة على ذم إسماعیل، إلا أن فی سندها محمد بن نصیر و هو ضعیف، فإنه غیر محمد بن نصیر الثقة، الذی هو من مشایخ الکشی، کما هو ظاهر.

حدیث دوم) این روایات در در ترجمه بسام بن عبدالله الصیرفی آمده است. که مورد خطاب در این مورد را به اشتباه اسماعیل قرار داده اند در حالیکه مخاطب منصور می باشد و جدای از آن حدیث به خاطر محمد بن نصیر ضعیف می باشد.

و منها: قوله ع، فی روایة عنبسة العابد الآتیة، فی ترجمة بسام بن عبد الله الصیرفی (121): أ فعلتها یا فاسق؟ أبشر بالنار، بتوهم أن الخطاب متوجه إلى إسماعیل بن جعفر ع، و الجواب: أن الخطاب متوجه إلى جعفر (المنصور) بتنزیله منزلة الحاضر، کما یظهر بأدنى تأمل، على أن السند ضعیف و لا أقل من جهة محمد بن نصیر و عنبسة العابد.[7]

حدیث سوم) در این روایت هم مشخص نیست که منظور اسماعیل بن جعفر می باشد و در صورت پذیرش اینکه روایت از لحاظ محتوا درست باشد ولیکن ضعف در سند دارد.

 و منها: ما رواه الکشی، فی ترجمة عبد الرحمن بن سیابة (253) عن أحمد بن منصور، عن أحمد بن الفضل الخزاعی، عن محمد بن زیاد، عن علی بن عطیة، صاحب الطعام، قال: کتب عبد الرحمن بن سیابة، إلى أبی عبد الله ع: قد کنت أحذرک إسماعیل

حانیک من یحنی علیک و قد بعد الصحاح منازل الحرب فکتب إلیه أبو عبد الله ع قول الله أصدق: و لا تزر وازرة وزر أخرى و الله ما عملت و لا أمرت و لا رضیت.

أقول: لم یظهر أن إسماعیل المذکور فی الروایة، هو إسماعیل بن جعفر علیه السلام و على تقدیر التسلیم، فالروایة ضعیفة بأحمد بن منصور و بأحمد بن الفضل.[8]

حدیث چهارم)

ودرمورد این روایت آخر نیز قائل هستند که این روایت ضعیف است.

و منها ما یأتی، فی ترجمة الفیض بن المختار، من روایته عن الصادق علیه السلام: ما یدل على عدم لیاقة إسماعیل للإمامة و أنه لم یکن یلتزم بما یأمره الإمام ع و الجواب: أن الروایة ضعیفة، بأبی نجیح، فإنه مجهول.

و در ادامه به بیان چند روایت دیگر در همین موضوع که اشاره به ذم اسماعیل دارد در حالیکه غالب این راوایات دارای ضعف سند هستند و گاه مورد خطاب اسماعیل نمی باشد .

سخن نهایی

در پایان بیان آیت الله خویی بیان میدارد که اسماعیل بن جعفر فردی جلیل و مورد عطوفت و مهربانی امام صادق (علیه السلام) بوده است که روایتی از صدوق آن را تایید می کند که بعد از وفات امام صادق (ع) صورت پذیرفته است.

و المتحصل: أن إسماعیل بن جعفر، جلیل و کان مورد عطف الإمام علیه السلام ، على ما نطقت به صحیحة أبی خدیجة الجمال.

و یؤکد ذلک: ما ورد عن الصادق ع، من تقبیله إسماعیل، بعد موته مرارا.

فقد روى الصدوق، أیضا عن أبیه (رضی الله عنه) قال، حدثنا سعد بن عبد الله، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن الحسن بن سعید، عن فضالة بن أیوب و الحسن بن علی بن فضال، عن یونس بن یعقوب، عن سعید بن عبد الله الأعرج، قال: قال أبو عبد الله ع: لما مات إسماعیل، أمرت به و هو مسجى،: أن یکشف عن وجهه، فقبلت جبهته و ذقنه و نحره، ثم أمرت به، فغطی ثم قلت: اکشفوا عنه، فقبلت أیضا جبهته و ذقنه و نحره، ثم أمرتهم، فغطوه، ثم أمرت به، فغسل، ثم دخلت علیه و قد کفن، فقلت: اکشفوا عن وجهه، فقبلت جبهته و ذقنه و نحره، و عوذته، ثم قلت: أدرجوه، فقلت بأی شی‏ء عوذته؟ قال ع: بالقرآن. [9]

 



[1]. رجال‏الکشی/الجزءالأول/الجزءالثالث/217

[2]. رجال‏الکشی/الجزءالأول/الجزءالثالث/245

[3]رجال‏الطوسی/أصحاب‏أبی‏عبد.../باب‏الهمزة/159

[4]. معجم‏رجال‏الحدیث ج : 3  ص :  124

[5] . همان

[6]. معجم‏رجال‏الحدیث ج : 3  ص :  125-124

[7]معجم‏رجال‏الحدیث ج : 3  ص :  125

.

[8]معجم‏رجال‏الحدیث ج : 3  ص :  126-125

 .

[9]. معجم‏رجال‏الحدیث ج : 3  ص :  127